برای مثال در برخی دانشگاهها بهویژه رشتههایی که کار عملی دارند مدرسانی هستند که معتقدند اگر دانشجو با وسایل خارجی یا آنچه آنها تعیین میکنند کار نکنند چیزی از درس یاد نمیگیرند و حتما باید وسیلهای که آنها با مارک خاصی تعیین میکنند تهیه کنند، مثلا گواش، مداد با برند... ، آبرنگ...، یا برای پاس کردن دو واحد درس شناخت عکاسی باید یک دوربین در حد نیمه حرفهای یا حرفهای تهیه کنند. برخی دیگر هم سختگیری بیشتری میکنند و باید طراحی روی مقوای... که یک برگ 50در 70سانتیمتری آن حدود 10هزار تومان است را تهیه کنند و اگر چنین نشود آموزش دانشجو ناقص است و البته موارد دیگری هست که بیان آنها در این مجال نمیگنجد.
مثال دیگر: در یک مدرسه راهنمایی معلم حرفه و فن از دانشآموزان میخواهد برای کار عملی یک ماکت بسازند با شرایطی که او تعیین میکند، بهاحتمال فراوان معلم میداند که این کار بر عهده پدران و مادران است و بسیاری دانشآموزان از پس ساخت چنین ماکتی بر نمیآیند. شرایطی که معلم تعیین میکند بدون درنظر گرفتن مقتضیات کنونی جامعه است. قطعات و وسایل مورد نیاز برای این کار، گران است و خانوادهها توان تهیه آن را ندارند، ولی با توجه به درخواست معلم فرزندشان مجبورند وسایل را تهیه کنند تا معلم ایراد نگیرد.
اینگونه معلمان مدارس و مدرسان دانشگاهها که معمولا تجربه چندانی هم ندارند از وضعیت اقتصادی مردم بیخبرند یا اینکه طوری وانمود میکنند که این موضوع برای آنها مهم نیست. رفتار آنها به گونهای است که از بالا بودن قیمت کالاها و اجناس آموزشی و کمکآموزشی اطلاعی ندارند و هر دو پا را در یک کفش میکنند که حتما وسایلی که گفتهاند با همان مشخصات تهیه و سرکلاس آورده شود، درغیر این صورت مورد پذیرش نیست.
پرسش از این معلمان و مدرسان دانشگاهها این است که آیا آموزش مواد درسی به دانشآموزان و دانشجویان تنها با وسایلی که شما تعیین میکنید آن هم با همان برند میسر است؟ برای مثال اگر برای درس آشنایی با عکاسی در دانشگاه به جای دوربین مدل... که اکنون تهیه آن برای بسیاری از خانوادهها مشکل است از دوربین تلفن همراه استفاده شود، امکان پذیر نیست؟ معلمان و مدرسان دانشگاهها باید خلاقیت خود را بهکار گیرند و با درنظر گرفتن وضعیت کنونی و با تحمیل کمترین هزینه به خانوادهها کار آموزش را به نحو مطلوبی انجام دهند.
آیا اگر دانشجویی روی مقوای دیگری به جز مقوای فابریانو یا کاغذ اشتنباخ تمرین کند زمین و آسمان به هم میرسد و آموزش ناقص میماند، یا اگر دانشآموز با استفاده از خلاقیت خود کاری برای درس حرفه و فن بسازد مورد قبول نیست؟
چرا برخی احساس میکنند اگر دانشآموزان یا دانشجویان آنها با وسایل خارجی گران قیمت کار کنند بهتر است و در غیراین صورت پروسه یاد دهی بهطور کامل انجام نمیشود؟ برخی مدرسان دانشگاهها در پاسخ به اعتراض دانشجویان اعلام میکنند که واحد درسی را حذف کنند یا با استاد دیگری بردارند. بهنظر میرسد برخی معلمان مدارس و مدرسان دانشگاهها کارکردن دانشآموزان و دانشجویان خود با وسایل آموزشی خارجی را نوعی تفاخر میدانند و توجهی به کمبود وسایل آموزشی و نوشت افزار ندارند و وسایلی که دانشآموز یا دانشجو با خود به کلاس میبرد و استفاده میکند باید مطابق مشخصاتی باشد که معلم یا مدرس دانشگاه گفته است. گرانی یا ارزانی، بودن یا نبودن ربطی به آنها ندارد و مشکل دانشآموز و دانشجوست.